شناسایی غلامان و کنیزان افریقایی در دربار قاجار (original) (raw)
Related papers
ملاحظاتی انتقادی درباب نگرش سیاحان خارجی دورة قاجار به آیین یارسان
2017
گسترش ورود اروپاییان به ایران در قرن 19میلادی/13 هجری، اگرچه موجبات افزایش اطلاعات آنان در عرصههای مختلف از طبیعت و جامعة ایران را فراهم ساخت، اما بهدلیل ادراک حسی یا سطحی از فرهنگ، ادیان و مذاهب ایرانی، بهویژه مذاهب قومی، محلی و رازآلود، دریافتهای آنان با اما و اگرهای فراوانی همراه است. این امر در گزارش سیاحان غربی دورة قاجاریه از مذاهب صفحات غرب ایران بهوضوح قابل مشاهده است. هدف این پژوهش بررسی انتقادی این موضوع بر پایة روش تطبیقی است. بخش فراوانی از آنچه سفرنامهنویسان خارجی در سفرنامههای خود تحت عناوین اهل حق، نصیری، چراغخاموش، چراغپف، داوودی و بهویژه فرقة علیاللهی به عقاید و آداب و رسوم جاری در میان کردان با مرکزیت شهر کرند غرب منسوب داشتهاند، بیشتر بهیکی از آیینهای رایج در منطقه بهنام «یاری» تعلق دارد و در نتیجه تصویر آنان از فرقة علیاللهی تصویری مخدوش و غیر قابل اعتماد است.
نقش آلمانیها در تأسیس راهآهن در ایران عصر رضاشاه
2020
هدف: مرور تلاش دولت آلمان در ساخت راهآهن در ایران عصر قاجار و نقش شرکتهای آلمانی در ساختن راهآهن سراسری ایران در دورۀ رضاشاه و تأمین ملزومات آن. روش/رویکرد پژوهش: دادهها از اسناد آرشیوی ایران، منابع کتابخانهای فارسی، انگلیسی، آلمانی و دانمارکی استخراج شده است. یافتهها و نتیجهگیری: باوجود سربرآوردن آلمانها در سپهر سیاست ایران در نیمۀ دوم سلطنت قاجارها، مخالفتهای روس و انگلیس و تلاطم ناشی از جنگ جهانی اول، مانع از موفقیت آلمانیها در ساخت راهآهن ایران شد. در مرحلۀ اول ساخت راهآهن سراسری در دوران رضاشاه، آلمانها توانستند کارنامهای موفق از خود بهجا بگذارند؛ ولی ازآنجاکه شریک آنها در سندیکا یعنی آمریکاییها در جنوب ضعیف عمل کرده بودند، شرکتهای آلمانی نیز از ادامۀ کار بازماندند. در مرحلۀ دوم و پایانی راهآهن سراسری نیز بهدلیل کشاکش سیاسی در آلمان و رقابت شرکتهای آلمانی با کنسرسیوم کامپساکس در ساخت راهآهن، نقشی کمرنگ از آنان بهجای ماندهاست. آلمان در تأمین تجهیزات موردنیاز راهآهن تلاشی درخور توجه داشت؛ ولی اشغال ایران در شهریور بیست به مناسباتی ازایندست پایان داد.
مناسبات اقتصادی ایران در دوره ایلخانان و اردوی زرین
2008
در پی جهانگشایی مغولان و استیلای آنان بر بخش قابل توجهی از آسیا مناسبات وسیع و چشمگیر اقتصادی و تجاری به عنوان یکی از مهمترین پیامدهای تشکیل امپراطوری مغولان نسبت به گذشته نمود و جلوه پررنگ تر و بیشتری یافت. در این میان موقعیت جغرافیایی اردوی زرین و ایلخانان و همسایگی و مجاورت این دو حکومت عامل مهمی جهت مراودات تجاری و بازرگانی آنها بود و این روابط متاثر از نوع مناسبات سیاسی ایلخانان و الوس جوچی با افت و خیزهای چندی تا پایان عمر دو حکومت ادامه یافت. استقرار امپراطوری مغول باعث شد تا عوامل مختلفی بر رونق مبادلات تجاری و مناسبات اقتصادی تاثیر گذارد. در این دوره مناطق زیادی به مدار تجاری امپراطوری مغول کشیده شد و تجارت به صورت چشمگیری در ابعاد منطقه ای و محلی و یا میان حکومت های مختلف صورت پذیرفت. با استقرار ایلخانان در ایران و اعقاب باتو در اردوی زرین و تثبیت امنیت مجدد در این مناطق، بازرگانان این کشورها نیز فعالیت خود را از سر گرفتند. گر چه مبادلات تجاری میان ایران و دشت قبچاق و مناطق مجاور آن از دیرباز وجود داشت، اما روابط بازرگانی این دو سرزمین در این دوره، تا حد بسیار زیادی از نوع...
2019
نرماشیر در صدر اسلام، یکی از پنج ولایت کرمان بود. اما توجه باستانشناسان به بم و جیرفت سبب غفلت از نرماشیر شده و شناخت کافی از سفال اسلامی نرماشیر وجود ندارد. عدم شناخت سفال نرماشیر از یکسو، و نقش سفال در گاهنگاری و شناخت تغییرات فرهنگی از دیگر سو، نشانگر ضرورت این پژوهش است. پرسشها اینست که گونههای سفال اسلامی در نرماشیر چیست و به چه ادواری تعلّق دارند؟ فراز و فرود حیات در نرماشیر و روابط فرامنطقهای آن براساس دادههای سفالی چگونه بوده است؟ ویژگیهای تولید و سبک محلّی سفال در نرماشیر چیست؟ اهداف پژوهش عبارتنداز: مطالعهی سفال اسلامی نرماشیر و شواهد تولید، گونهشناسی و گاهنگاری مقایسهای و نسبی سفالها و تبیین روند تداوم حیات در نرماشیر. روش گردآوری دادهها، میدانی-اسنادی، و روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است1. برپایهی نتایج، سفال اسلامی نرماشیر شامل گونههای: سادهی بیلعاب، نقشکنده، افزوده، قالبزده، مُهری، شبه پیشازتاریخی، لعابدار تکرنگ، نقش کنده یا افزوده زیرلعاب، گلابهای، لعابپاشیده، اسگرافیتو، نقاشی زیرلعاب، نقاشی روی لعاب، زرینفام و آبیوسفید است. این گونهها، ارتباطات فرهنگی با: جیرفت، غبیرا، سیرجان، میناب، کیش، سیراف، نیشابور، اسفراین، ری، اصفهان، قصرابونصر، مرودشت، سیسخت، بویراحمد، شوش، رأسالخیمه امارات، مُسندَم عمان، حضرموت یمن، قلعه بحرین، بصره، سامرا، رقّه و لشکریبازار را نشان میدهند. برخی نمونههای سفال نرماشیر وارداتی و تعدادی تولید محلّی، اما تقلیدی هستند. نمونههای قالبزدهی بیلعاب، تولید محلّی و دارای نقوش کاملاً محلّی هستند. همچنین، حیات شهر نرماشیر از دورهی ساسانی آغاز شده، و در دورهی سلاجقهی کرمان و قراختاییان به اوج میرسد و تا دورهی تیموری تداوم داشته است؛ اما جمعیت آن در دورهی صفوی کاهش مییابد و پس از صفویان متروک شده و تعدادی روستا در دشت باقی میماند. In the early Islamic sources, Narmashir has introduced as one of the five main cities of Kerman and a part of the southeast economic exchange network. But it is unknown because archaeologists have often focused on the Bam and Jiroft. The questions are: what are the types of Islamic ceramics in the Narmashir, and what periods are they related to? How does the ups and downs of life in the Narmashir and its transnational cultural relations? What are the features of local ceramic production in the Narmashir plain? The purposes of the research are: “the study of Islamic ceramic and production evidence in the Narmashir”, “typology and relative chronology of ceramics”, and “explaining the periods of the prosperity of Narmashir”. The data have collected via “documentary and field” method, and the research method is “descriptive-analytical”. Based on the results, the ceramic types in Narmashir include the unglazed simple wares, wares with carving or added motifs, molded wares, pseudo-prehistoric ceramics, monochrome glaze, underglaze carving or added motifs, slip-painted wares, Sgraffiato, underglaze or overglaze painting, lusterware, and blue and white wares. These types of ceramics show the cultural relations with Jiroft, Gobayra, Sirjan, Soghan, Minab, Kish, Siraf, Nishapur, Esfahan, Rayy, Qasr-e Abu-Nasr, Marvdasht, Pasargadae, Sisakht, Boyer Ahmad, Susa, Ras al-Khaimah, Musandam, Hadramaut, Bahrain, Basra, Samarra, Raqqa, and Lashkari Bazar. Some samples of ceramics are imported in Narmashir. Some others are local, but they are imitated from foreign samples. The unglazed molded wares are locally produced and they have localized motifs. Also, the life of the old city of Narmashir has started from the Sassanid era, it peaked during the Saljuq and Qara Khitai period, and continued until the Timurid. But, its population declined during the Safavid period, and it has abandoned after the Safavids. So, only a few villages remained in the plain.
Investigation of the death of the Founder of the Achaemenid Dynasty
Shahid Beheshti University, 2020
Herodotus in the fifth century BC, only about a hundred years after the death of Cyrus the Great, reminds us that there were many different stories about the death of the great founder of Achaemenid dynasty. In fact, the number of narrations about the death of Cyrus II of Achaemenid in the time of Herodotus was probably more than the narrations that have survived to this day. The main source for researchers to find out the reality of the death of Cyrus the Great or at least approach it, is the classical texts, among which Herodotus, Ctesias and Xenophon are the primarily sources. In this study, an attempt has been made to examine Herodotus’ Narrative and other historians of antiquity with regard to other historical evidence, including the originality of the tomb of Cyrus the Great in Pasargadae and the relations of the first Achaemenid kings with the Scythians. As shown at the end, Herodotus’ account, despite its reputation over time, is inconsistent with much of the historical evidence, and its validity must be seriously questioned. Xenophon’s narrative, despite some of its Iranian roots is also doubtful. But Ctesias’ account, that is also apparently derived from an Iranian tradition, is consistent with much of the historical evidence.
معرفی نسخهخطی منظومة «گُل افشان» اثر کاهی کابلی
2019
از آغاز قرن دهم هجری با توجه به تغییر مراکز ادبی و تأثیر حاکمیت سیاسی بر ادبیات فارسی، در کنار معماسازی و مادهتاریخ، جوابگویی و تقلید از منظومههای فاخر فارسی چون «مخزنالأسرار»، «حدیقهالحقیقه»، «بوستان» و «مثنوی معنوی» در کارنامة شاعران ایرانی-هندی فراوان بهچشممیخورد. مثنوی «گلافشان» اثر «کاهی کابلی» از شاعران سرآمد دربار همایون و اکبرشاه گورکانی در قرن دهم، یکی از ارزشمندترین نمونههای فن «جوابگویی» در ادب پارسی است. نسخهخطی این اثر که توسط نگارندگان مقاله درحال تصحیح است، قافیهبهقافیه در جواب بوستان سعدی شامل یک دیباچه و ده باب بهنامهای «عدل و انصاف و تدبیر جهانداری»، «احسان»، «عشق و طریقت اولیاء»، «تواضع»، «رضا»، «قناعت»، «تربیت»، «شکر»، «توبه»، «مناجات و ختم کتاب»، در (3683) بیت در قرن دهم بهنام «اکبرشاه» سرودهشدهاست. با توجه به اینکه اکثر نویسندگان کتب تذکره و تاریخادبیات و پژوهشگران معاصر، این کتاب را جزو آثارمعدومشدة «کاهی» قلمداد کردهاند؛ معرفی و تصحیح این اثر ارزشمند، ضروری بهنظر میرسد. این مقاله درپی آن است که با معرفی ای...
تبیین فرهنگهای هزارۀ سوم پ.م حوضۀ رود کُر بر اساس کاوش تل گپ کناره، مرودشت
2015
حوضۀ رود کر با توجه به شرایط جغرافیایی و زیستمحیطی از دورۀ پارینهسنگی میانی تاکنون همواره مورد سکونت قرار داشته است. از این میان، فرهنگهای هزارۀ سوم پیش از میلاد که همزمان با دورۀ آغاز ایلامی و حکومت ایلام بوده کمتر شناخته شده است. با توجه به اهمیت ویژه این برهۀ زمانی، تا کنون درک روشنی از چگونگی گذر از دورۀ پرتو ایلامی (دورۀ بانش) به دورۀ ایلام قدیم (دورۀ کفتری) در فارس وجود ندارد؛ از دلایل این موضوع میتوان به محدود بودن کاوشهای باستانشناختی، منسجم نبودن کاوشهای صورت گرفته، انتشار محدود نتایج کاوش و استفاده محدود از علوم وابسته اشاره کرد، همچنین با توجه به عوامل مختلف از جمله شرایط زیستمحیطی، محل استقرارگاهها دائما در حال جابهجایی بوده و هماکنون نیز محوطهای که بتواند توالی منظمی از دورههای پیشازتاریخ فارس ارائه دهد شناسایی نشده است. برخی از محققین از جمله سامنر سالها معتقد به وقفهای بین این دو دوره در فارس بودهاند. در سالهای اخیر میلر و سامنر اذعان دارند که جمعیت کمی بین این دو دوره در ملیان ساکن بوده است. تل گپ کناره با دارا بودن توالی فرهنگهای هزارۀ سوم فارس ی...
بررسی سیر تحول پیشوند استمراراز فارسی باستان تا فارسی نو
2020
یکی از انواع فعل های زبان فارسی ، فعل های پیشوندی هستند. این نوع افعال از دوره باستان تا به امروز درزبان فارسی رایج بوده اند. اما بسامد آنها درزبان ، به ویژه درزبان فارسی دری ، روبه کاهش بوده است . پیشوند این افعال ، که عنصر غیرفعلی گروه فعلی را تشکیل می دهد. به طور کلی مفهوم جهت ، سمت وجهت حرکت رانشان می دهد. وگاهی نیز تقویت معنا وتأکید وقوع فعل را می رساند.نیز در افزایش یا ایجاد معنای جدید در گروه فعلی ، ابفای نقش می کند.این پژوهش به بررسی پیشوند استمرار ، که با روش توصیفی – تحلیلی به سیر تحول پیشوند استمرار از فارسی باستان تا فارسی نو پرداخته می شود . برای جمع آوری اطلاعات ، از روش کتابخانه ای وبا استفاده از یادداشت داری اطلاعات به سیرتحول استمرار پرداخته که عمده ترین نتایج آن عبارتند از : بیان مفهوم نمود استمرار در هردو زمان حال و گذشته می باشد که با فاعل جمله به لحاظ شخص وشمار و با فعل اصلی به لحاظ زمان مطابقت می کند . پیشوند "می که به لحاظ معنایی هم بیانگر نمود استمرار و هم نمود عادتی است .وبه لحاظ نحوی در هسته نمود قرار می گیرد . یعنی پیشوند "می" صرف نظر از این...