وضعیت مسئله دار قوانین در دانشگاه های ایران (original) (raw)

مسالهی «مشروعیت» در اندیشه و کارنامهی اسلامگرایانِ پیرو ولایت فقیه در افغانستان

فصلنامه علمی پژوهشی علوم سیاسی, 2020

The purpose of this study is to investigate the political Islam of the jurisprudential guardianship (Imami script) in Afghanistan. In this way, we will explain the hypothesis that in Afghanistan, Islamists following the theory of Velayat-e-Faqih in the last three decades of the twentieth century, although succeeding in delegitimizing the opposition, ultimately failed to legitimize it. The findings of the study, conducted in the context of Hughes's "intellectual history" method of analysis, show that the Islamists of Velayat-e-Faqih province in Afghanistan have focused on the issue of legitimacy in historical, religious, political and external fields. In the field of delegitimization and legitimization, they followed certain trends. They had important influences in the growth of Shiite intellectual consciousness and increasing their political role, and took important steps in connection with the "export of the revolution" and the introduction of the "Velayat-e Faqih" in Afghanistan. At the same time, in some cases, due to inexperience and self-centeredness, they engaged in intersectarian wars and failed to create lasting legitimacy.

خوشه بندی میانگین فازی به مثابۀ روش تحلیل گفتمان (مطالعۀ موردی: تعاملات نهادی سیاستگذاری علم و فنّاوری در ایران)

2020

در این مقاله تلاش شده با بهره‌گیری از روش کمی خوشه‌بندی میانگین فازی، روش کیفی تحلیل گفتمان را به روشی آمیخته (کیفی- کمی) توسعه داد. بدین منظور تعاملات نهادی سیاست‌گذاری علم و فناوری در ایران به عنوان یک مطالعۀ موردی بررسی شده است. بر این اساس مطابق «طرح آمیختۀ متوالی تبیینی»، نخست با به‌کارگیری روش خوشه‌بندی فازی و ابزار پرسشنامه، گفتمان‌های حاکم بر فضای خبرگان دربارۀ موضوع، احصا و سپس با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف و ابزار مصاحبه، به تبیین دال مرکزی، لحظه‌ها و مفصل‌بندی گفتمان‌ها پرداخته شد. بدین ترتیب «گفتمان مشارکتی» حول دال مرکزی «سیاست‌گذاری یکپارچه» و «گفتمان مستقل» حول دال مرکزی «سیاست‌گذاری دولتی» شناسایی شد. مهم‌ترین دستاورد این پژوهش، توسعۀ روش تحلیل گفتمان از پارادایم کیفی به پارادایم آمیخته و بالطبع افزایش اعتبار یافته‌های پژوهش است. علاوه بر این، نوآوری یادشده هم‌جهت با جریان غالب در روش‌شناسی است و به دلیل بهره‌گیری از منطق فازی، قرابت زیادی با مفاهیم پرابهام و پیچیدۀ علوم اجتماعی نیز دارد.

تعامل کلام و فقه سیاسی در ولایت فقیه

2020

ولایت فقیه رکن و مبنای اساسی در حوزه سیاست اسلامی و درواقع عنصر جهان‎شمول از «نظام سیاسی اسلام» است. پژوهش پیش‌رو با استفاده از روش کتابخانه‌ای در گردآوری اطلاعات و روش توصیفی تحلیلی در استنتاج دیدگاه و روش اجتهادی در کارکردها و برایندها به این پرسش پاسخ می‌گوید که آیا ولایت فقیه صرفا یک بحث فقهی است یا باید آن را از امور بینارشته‌ای به شمار آورد که برخی از وجوه آن را باید در علم کلام پی گرفت؟ اگر احتمال اخیر درست باشد، علم فقه و کلام چه تعاملی در مسئله ولایت فقیه با همدیگر دارند؟ حاصل بررسی وجوه تعامل کلام و فقه در سه حوزه مبادی تصوریه، تصدیقیه و توجیه به نتایج زیر منتج شده است: الف) در حوزه مبادی تصوریه ولایت در کلام با ولایت در فقه متفاوت است؛ همچنین با توجه با مباحث کلامی و فقهی می‌توان معنای درستی از اطلاق ولایت فقیه ارائه کرد. ب) در حوزه مبانی تصدیقیه اصل و مشروعیت ولایت فقیه منوط به پذیرش جامعیت دین و نظریه انتصاب یا مجموعی است. اگرچه تبیین یک رکن در نظریه مجموعی بر عهده فقه است، تبیین رکن دیگر در نظریه اخیر یا تمام رکن در نظریه انتصاب بر عهدۀ‌ کلام است. ج) در حوزه توجیه هم م...