بررسی استعاره مفهومی زندگی در اشعار فروغ فرخزاد (original) (raw)
Related papers
سیر روح در غزلیات عطار و تطبیق آن با آموزههای گنوسی
2021
امروزه، برای محققان حوزهی عرفان و اندیشههای الهیاتی، به نسبت، مسلم، گشته، است که اندیشههای گنوسی یکی از آبشخورهای فکری عارفان و حکیمان مسلمان در سدۀ ششم قمری، بوده و مبدأ الهی روح و بازگشت آن به اصل خویشتن از آموزههای عمدۀ گنوسی است که در آرای متصوفۀ اسلامی هم مشاهده میشود. آنچه احتمال نفوذ افکار گنوسی نزد عارفان مسلمان را تقویت میکند، سیر روح است که سرانجام به دیدار با جنبهی ملکوتی وجود خویشتن یا فرامن میانجامد. فرجام سفر روح در عرفان و تصوف اسلامی، دیدار یا وصال حق است؛ ولی عطار مانند گنوسیان از دیدار با خویشتن یا فرامن سخن گفته است. این باور که در منطقالطیر در قالب حکایت تمثیلی «سی مرغ و سیمرغ» و در الهینامه و مصیبتنامه، با قالب دیگری، نمود یافته، در غزلیات عطار نیز متبلور شده است. سیر روح که در سخن عطار، به طور کلی، با افکار گنوسی همسانی چشمگیری دارد و بیانگر یکی از جلوههای اندیشه و منش او، است؛ در غزلهای او نیز، نماد و نمودش، به روشنی، قابل ملاحظه و بررسی، است. در این جستار، با روش تحلیلی ـ توصیفی، سیر روح و دیدار با خویشتن که بنیاد اندیشههای نجاتبخشی گنوسی است،...
Kimiya-ye-Honar (کیمیای هنر), 2016
Merleau-Ponty’s understanding of art is tied with his phenomenological view point of perception. According to him, the important matter in art, is not only about beauty, but about perception and expression as well. Merleau-Ponty seeks to describe the relation between the artist, the objects and the world he paints. In other words, he considered the relation between the artist and the artwork. However, in this study we are looking for another aspect of the relationship. Our purpose here is to describe the interaction of artwork and the audience. With this aim, rather than addressing his direct comments about art, we will return to Merleau-Ponty’s philosophical project. In this paper, first of all, we investigate fundamental concepts of Merleau-Ponty’s philosophy and then use these concepts to describe the relationship of the audience with interactive art event in general, and to describe the interweaving of the body of performer with the audience in an interactive performance in particular. In the end, by emphasizing on research data and analyzing them in the field of interactive art we look at the performance of “ Field “ (performer: Amir Mobed) and we analyze the importance of the aspect of embodiment in performer and audience in event and the interaction between them. It is important that interactive art, despite its expansion in the world of contemporary art and despite numerous research studies in this area, has been less studied from a philosophical perspective. By means of Merleau-Ponty’s philosophical views in the context of interactive art, it is a possibility to free a work of art from definitions, limitations, as well as dualism of outside / inside, artist / audience. Interaction of the audience with the artwork is the resurgence for art in order to establish a common world between the artist, audience and interactive art event. According to philosophical concepts of Merleau-Ponty, in the performance “Field”, performer is not the source and promoter of performance and all the body’s actions are not independent from the audience. He is exposed to embodiment, including looking, sensation and movement, and also the expression and bodily activity of audience. Interactive event is the common world of performer and audience, in which they are exposed to each other’s perception, and influenced by each other’s actions. In this performance, Merleau-Ponty’s concepts of expression are frequently manifested prior to any thought and reasoning, which is because of the physical proximity of performer and audience. درک مرلوپونتی از هنر با دیدگاه پدیدارشناسانه او از ادراک گره خورده است. به زعم وی مسالۀ مهم در هنر، پرسش دربارۀ زیبایی نیست، بلکه پرسش دربارۀ ادراک و بیان است. مرلوپونتی با تمرکز بر هنر در پی توصیف ارتباط هنرمند با اشیا و جهانی است که به تصویر می کشد. به عبارتی او رابطۀ هنرمند با اثر هنری را مد نظر قرار می دهد. اما با این حال در این پژوهش ما بدنبال وجه دیگری از رابطه هستیم. هدف ما در اینجا، توصیف ارتباط متقابل کار هنری و مخاطب هنر است. با این هدف بجای پرداختن به نظرات مستقیم او در مورد هنر، بازگشتی به طرح فلسفیِ مرلوپونتی خواهیم داشت. در قدم نخست ، در این مقاله، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی به مفاهیم اساسی فلسفۀ مرلوپونتی می پردازیم و سپس از این مفاهیم به منظور توصیف رابطۀ مخاطب با رویداد هنر تعاملی بطور کلی، و توصیف تداخل و در هم تنیدگی بدنی اجراگر با مخاطب در پرفورمنس تعاملی بطور خاص، استفاده می کنیم. در خاتمه با اهتمام به داده های پژوهش و تحلیل آن در حوزۀ هنر تعاملی، نگاهی به پرفورمنس "کشت زار" خواهیم داشت و اهمیت وجه بدنمندی اجراگر و مخاطب را در جریان یافتن رویداد اجرا و تعامل بین آنها تحلیل می کنیم. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که هنر تعاملی با وجود بسط و گسترش آن در دنیای هنر معاصر از مبانی نظری و فلسفی بی بهره مانده است. بکارگیری دیدگاه فلسفی مرلوپونتی در متن هنر، یک امکان است برای رهاسازی کار هنری از تعاریف و محدودیت ها، و نیز گذر از دوگانه انگاری بیرون/ درون ، هنرمند/ مخاطب، ... در هنر است. تعامل مخاطب با کار هنری، تجدید حیاتی برای هنر در جهت برپایی جهانی مشترک و تعامل بین رویداد هنر و مخاطب هنر است.
بررسی سیر تحول پیشوند استمراراز فارسی باستان تا فارسی نو
2020
یکی از انواع فعل های زبان فارسی ، فعل های پیشوندی هستند. این نوع افعال از دوره باستان تا به امروز درزبان فارسی رایج بوده اند. اما بسامد آنها درزبان ، به ویژه درزبان فارسی دری ، روبه کاهش بوده است . پیشوند این افعال ، که عنصر غیرفعلی گروه فعلی را تشکیل می دهد. به طور کلی مفهوم جهت ، سمت وجهت حرکت رانشان می دهد. وگاهی نیز تقویت معنا وتأکید وقوع فعل را می رساند.نیز در افزایش یا ایجاد معنای جدید در گروه فعلی ، ابفای نقش می کند.این پژوهش به بررسی پیشوند استمرار ، که با روش توصیفی – تحلیلی به سیر تحول پیشوند استمرار از فارسی باستان تا فارسی نو پرداخته می شود . برای جمع آوری اطلاعات ، از روش کتابخانه ای وبا استفاده از یادداشت داری اطلاعات به سیرتحول استمرار پرداخته که عمده ترین نتایج آن عبارتند از : بیان مفهوم نمود استمرار در هردو زمان حال و گذشته می باشد که با فاعل جمله به لحاظ شخص وشمار و با فعل اصلی به لحاظ زمان مطابقت می کند . پیشوند "می که به لحاظ معنایی هم بیانگر نمود استمرار و هم نمود عادتی است .وبه لحاظ نحوی در هسته نمود قرار می گیرد . یعنی پیشوند "می" صرف نظر از این...
2019
داستان هایی که دارای قدرت تاثیری جهانی هستند، برخوردار از عناصر ساختاری مشترک و جهان شمولی تحت عنوان کهن الگوی سفر قهرمان می باشند که در آنها به مضامینی از جمله مضمون کودکان اسطوره ای (رها شده) پرداخته شده است. مؤید این مطلب کتاب شاهنامه فردوسی است. متنی جامع و سرچشمه ای که بارها و بارها مورد استفاده ی هنرمندان مختلف از جمله نگارگران قرار گرفته است. بررسی موفقیت نگارگران این نگاره ها در بازنمایی مضمون فوق، هدف محوری این پژوهش میباشد. در همین راستا مقالهی حاضر، زال را به عنوان نمونهی مورد مطالعه از کودکان شاهنامه انتخاب و عناصر ساختاری داستان زال را بر اساس مراحل الگوی کمپبل در نگاره ی «گفتار اندر داستان سام نریمان و زادن زال » از شاهنامه طهماسبی، با استفاده از رویکرد بینا متنیت تطبیق میدهد. پژوهش با این روش، به رابطه ی بین دو متن کلامی شاهنامه و متن تصویری (نگاره) میپردازد. فرض اساسی این مقاله بر آن است که شاهنامه طهماسبی، برخلاف بسیاری از نسخه های تصویری شاهنامه ها، با توجه به بافت فرهنگی مذهبی صفویه از عناصری نمادین و در جهت تاکید بر معانی اسطوره ای باستانی بهره برده و موفق ...
نظریۀ فطرت؛ بهمثابه مبنای معرفتشناختی علوم انسانی
2019
بر اساس دیدگاه اندیشمندان اسلامی، انسان موجودی فطرتمند است؛ به این معنا که جنبة ثابتی دارد که دین الهی با آن هماهنگ بوده، بر اساس آن نازل شده است. ازاینرو، فطرت به آفرینش ویژة انسان اشاره دارد که در سه بعد شناختی، گرایشی و توانشی قابل دستهبندی است. پذیرش مسئله فطرت به عنوان یکی از مهمترین پیشفرضهای انسانشناختی در علوم انسانی اسلامی، آثار فراوانی از خود به جای میگذارد. نوشتار حاضر تلاش کرده است برایند این مبنا را از حیث معرفتشناختی بررسی کند. اینکه فطرت میتواند چونان منبعی برای معرفت و معیاری برای توجیه و سنجش آن، و تنها راه حل چالش نسبیت در علوم توصیفی و هنجاری به شمار آید، از جمله دستاوردهای پژوهش حاضر تلقی میشود.
بازنمایی انواع وجه امری در زبان فارسی: رویکرد شناختی
2019
مقالهی حاضر در چهارچوب نظریهی زبانشناسی شناختی به تحلیل وجه امری در ادبیات داستانی زبان فارسی میپردازد. هدف از پژوهش حاضر تحلیل وجه امری در سطح جمله و فراتر از آن است. فرضیهی این پژوهش با تأکید بر تمایز موجود بین صورت و معنی وجه امری و توزیع آن در ساختهای زبانی متفاوت بنا شده است. بر اساس رویکرد زبانشناسی شناختی، زبان بخشی از نظام شناختی است و ساختار نحوی زبان را نمیتوان مستقل از ملاحظات معنایی و کاربردشناسی مطالعه نمود. دادههای پژوهش از هشت کتاب ادبیات داستانی معاصر از چهار نویسنده خانم و آقا که به روش تصادفی ساده انتخاب شده، گرفته شده است. تحلیل دادهها با استفاده از روش توصیفی و کیفی نشان دهندهی کاربرد وجه امری در صورتها و سطوح متفاوت زبانی است. بر اساس تحلیل زبانشناسی شناختی، اگر توصیف و تبیین وجه امری صرفأ با توجه به صورت زبانی و در سطح جمله انجام شود نتیجهی چالش برانگیزی را بهدست میدهد و طیف وسیعی از دادهها از دیدگاه صورت و معنا کنار گذاشته میشود، زیرا در برخی دادهها صرفأ اسم، صفت و قید مفهوم وجه امری را به ذهن تداعی میکنند. بنابراین، با رویکرد شناختی و...
بررسی و تحلیل موضوعات و مفاهیم دینی کتابهای شعر کودکان و نوجوانان در بین سالهای 1390 الی 1393
پژوهشهای دستوری و بلاغی , 2019
در ادبیات کودک و نوجوان بهویژه در سالهای اخیر، موضوعات مذهبی حضور پررنگ و چشمگیری داشته و شاعران و نویسندگان، اقبال زیادی به نگارش داستان و سرودن شعر با مضامین دینی نشان دادهاند. ادبیات کودک و نوجوان مخصوصا به زبان شعر که جنبه تأثیرگذاریاش به دلیل آهنگ و قافیه آن و نیز کوتاه بودنش نسبت به داستان، متجلیتر است، رسانهای جذاب و کم هزینه برای فرهنگ هر جامعه میباشد. در این راستا، محتوا و مفهوم اشعاری که برای کودکان بهکار برده میشوند، بسیار مهم هستند. توجه به محتوا و آنچه اشعار به کودکان و نوجوانان انتقال میدهند، برای هر شخص بزرگسال در مقام پدر، مادر، آموزگار، مربی و... امری مهم و با اهمیت تلقی میشود و میتواند در تعلیم و تربیت کودکان نقش بسزایی داشته باشد. به همین منظور، کتابهای شعر کودکان و نوجوانان بین سالهای 1390 الی 1393 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاست. هدف آن است که میزان استفاده شاعران از انواع موضوعات و مفاهیم دینی مشخص و همچنین کیفیت محتوای اشعار نیز بررسی شود. نتایج پژوهش نشان میدهد که در برخی از موضوعات دینی، اشعار کمی توسط شاعران سروده شدهاست و همچنین بر...
کاربرد الگوهای نشانه شناسی پیرس در اشعار نیما و الیوت
2019
بخش درخور توجهی از آفرینش شاعرانه در خلق تصویرهای مبتکرانه و نمادین نهفته است. شاعر با ایجاد پیوند نوینی بین دو عنصر، یا با قرار دادن یک شیئ در موقعیت و فضایی دگرگون، دست به آفرینش هنری میزند و به سیستمی از نشانهها دست مییابد؛ زیرا در این رابطهی تازه، این دو عنصر، دیگر معمولی نمینمایند و موجودیت هر یک در پیوند با دیگری نمود مییابد. پیش از این آفرینش شاعرانه به دست شاعر، این دو عنصر، هر کدام جدا و مستقل، هستی و موجودیت طبیعی و معمولی خود را داشتند؛ ولی با پیدایش این رابطهی تازه و قرار گرفتن در موقعیتی دیگرگون، یکی بدون دیگری نمیتواند زندگی یابد؛ یعنی در پیوند معنوی ـ روانی این دو شیئ یا وجود در شعر است که موقعیت نوینشان حق بودن مییابد و جاودانه میشود. این وضعیت در سیستم نشانهشناسی پیرس با نشانههای شمایلی، نمایهای و نمادین مفهوم مییابد. از مطالعهی آثار الیوت و نیما یوشیج برمیآید که هریک از این دو، به نحوی از این عملکرد بهره جستهاند؛ لذا این پژوهش بر آن است تا به بررسی تطبیقی نشانهشناسی پیرس در برخی از اشعار الیوت و نیما یوشیج بپردازد.