کارگاه آلتمتریکس 3-1.pdf (original) (raw)
Related papers
معرفی نسخهخطی منظومة «گُل افشان» اثر کاهی کابلی
2019
از آغاز قرن دهم هجری با توجه به تغییر مراکز ادبی و تأثیر حاکمیت سیاسی بر ادبیات فارسی، در کنار معماسازی و مادهتاریخ، جوابگویی و تقلید از منظومههای فاخر فارسی چون «مخزنالأسرار»، «حدیقهالحقیقه»، «بوستان» و «مثنوی معنوی» در کارنامة شاعران ایرانی-هندی فراوان بهچشممیخورد. مثنوی «گلافشان» اثر «کاهی کابلی» از شاعران سرآمد دربار همایون و اکبرشاه گورکانی در قرن دهم، یکی از ارزشمندترین نمونههای فن «جوابگویی» در ادب پارسی است. نسخهخطی این اثر که توسط نگارندگان مقاله درحال تصحیح است، قافیهبهقافیه در جواب بوستان سعدی شامل یک دیباچه و ده باب بهنامهای «عدل و انصاف و تدبیر جهانداری»، «احسان»، «عشق و طریقت اولیاء»، «تواضع»، «رضا»، «قناعت»، «تربیت»، «شکر»، «توبه»، «مناجات و ختم کتاب»، در (3683) بیت در قرن دهم بهنام «اکبرشاه» سرودهشدهاست. با توجه به اینکه اکثر نویسندگان کتب تذکره و تاریخادبیات و پژوهشگران معاصر، این کتاب را جزو آثارمعدومشدة «کاهی» قلمداد کردهاند؛ معرفی و تصحیح این اثر ارزشمند، ضروری بهنظر میرسد. این مقاله درپی آن است که با معرفی ای...
University of Tehran, 2019
چکیده هدف از اجرای تحقیق بررسی تاثیر بازی ستاره بر توجه انتخابی، حافظه ی فعال، سرعت پردازش و استدلال ادراکی دانش آموزان پسر دبستانی شهرستان بابل بود. روش تحقیق بکار رفته از نوع نیمهتجربی شامل دانشآموزان پسر اول ابتدایی بود. این دانشآموزان از یکی از مدارس آموزشی شهرستان بابل به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. پس از مطالعه پروندههای تحصیلی این دانشآموزان، 24 دانشآموز پسر اول ابتدایی که وضعیت همگن تری داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 12 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی در معرض یک دوره برنامه بازی ستاره، 11 جلسه ای قرار گرفتند. قبل و بعد از دوره تمرینی میزان توجه و سرعت پردازش افراد گروه نمونه به وسیله مقیاس هوشی وکسلر 4 اندازهگیری شد. مقایسه دادههای پیش و پسآزمون در هر گروه با تحلیل کواریانس انجام گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که بازی ستاره با اطمینان 99 درصد باعث افزایش معنادار (P=./001) درک مطلب کلامی، حافظه فعال، استدلال ادراکی و سرعت پردازش در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. این روش قرار است مبنای نظریه ی جدیدی با عنوان فراآموزش در جهان گردد. همچنین این سبک سه سطح نخست طبقه بندی اهداف آموزشی بلوم (1956) را وارونه ساخته است.
Kimiya-ye-Honar کیمیای هنر , 2017
In Kant’ viewpoint, beauty is neither objective nor does it rely on concepts, but it is the subject that establishes the judgment of aesthetic in object of art. Kant believes that the feeling of pleasure in judgment of taste arises from reflective judgment of the subject of judgment. He argues that art is distinguished form nature, science and craft, and divides it into mechanical art, pleasant art and beautiful art. Pleasant art is a kind of art whose purpose is just pleasure, while the criteria of judgment in beautiful art is reflective judgment. The work of beautiful art is the product of author’s genius through form. From the perspective of ideas Kant divides fine arts into three kinds: art of speech, visual art (Including plastic art and painting) and art of the beautiful play of sensations. According to his description of certain use of the object as a condition that limits the aesthetical ideas, it seems that handicrafts are sub- architecture, and should be regarded as plastic art. But given the wide range of handicraft products, from mass production to unique objects with aesthetical features, and from useful to the decorative, they cannot all be equally judged as craft. This research seeks to analyze aesthetically the range of crafts based on the concepts explained in “Critique of Judgment”. This this way it distinguishes the field of art and non-art in the productions of handicraft and introduces areas of pleasant art and fine art in objects of handicraft. به نظر «کانت» زیبایی امری عینی و متکی بر مفاهیم نیست، بلکه ذهن واضع حکم زیباشناختی در ابژۀ هنر است. احساس رضایتمندی در حکم ذوقی را ناشی از قضاوت تأملی به واسطه ذهن قضاوتکننده میداند. او هنر را از طبیعت، علم و پیشهوری متمایز دانسته و هنرها را به مکانیکی، مطبوع و زیبا تقسیم میکند. به زعم کانت هنرمطبوع هنری است که غایت آن صرفا لذت است، در حالی که معیار قضاوت در هنر زیبا قوه حاکمه تأملی بوده و اثر محصول نبوغ خالق به مدد صورت یا فرم است. کانت هنرهای زیبا را از منظر بیان ایدهها به سه قسم تقسیم میکند : هنرهای سخنوری، هنرهای تجسمی (شامل هنرپلاستیک و هنر نقاشی) و هنر زیبای تأثرات حسی. کانت به طور واضح صنایعدستی را در طبقه بندی خود جای نداده است اما با توضیحاتی که در مورد استفاده معین از شیء به مثابه شرط محدودکننده ایدههای زیباشناختی ارائه میدهد، بنظر میرسد که میتوان صنایعدستی را اگر تابع معیارهای زیباییشناسی باشد، زیر مجموعۀ معماری و در گروه هنر پلاستیک قرار دارد. اما با توجه به طیف گستردۀ تولیدات صنایعدستی از تولید انبوه گرفته تا اشیاء منحصر به فرد با ویژگیهای زیباییشناختی، و از کاربردی گرفته تا تزیینی، نمیتوان همۀ آثار صنایع دستی را به طور یکسان مورد قضاوت قرار داد. پژوهش حاضر میکوشد تا طیف صنایعدستی را از جنبۀ زیباییشناختی تحلیل کند. بدین وسیله حیطه «نقد قوه حکم» بر اساس مفاهیم ذکر شده در کتاب هنر و غیرهنر را در صنایعدستی متمایز کرده، مرزهای هنر مطبوع و هنر زیبا در آن را معرفی میکند.
Kimiya-ye-Honar (کیمیای هنر), 2016
Merleau-Ponty’s understanding of art is tied with his phenomenological view point of perception. According to him, the important matter in art, is not only about beauty, but about perception and expression as well. Merleau-Ponty seeks to describe the relation between the artist, the objects and the world he paints. In other words, he considered the relation between the artist and the artwork. However, in this study we are looking for another aspect of the relationship. Our purpose here is to describe the interaction of artwork and the audience. With this aim, rather than addressing his direct comments about art, we will return to Merleau-Ponty’s philosophical project. In this paper, first of all, we investigate fundamental concepts of Merleau-Ponty’s philosophy and then use these concepts to describe the relationship of the audience with interactive art event in general, and to describe the interweaving of the body of performer with the audience in an interactive performance in particular. In the end, by emphasizing on research data and analyzing them in the field of interactive art we look at the performance of “ Field “ (performer: Amir Mobed) and we analyze the importance of the aspect of embodiment in performer and audience in event and the interaction between them. It is important that interactive art, despite its expansion in the world of contemporary art and despite numerous research studies in this area, has been less studied from a philosophical perspective. By means of Merleau-Ponty’s philosophical views in the context of interactive art, it is a possibility to free a work of art from definitions, limitations, as well as dualism of outside / inside, artist / audience. Interaction of the audience with the artwork is the resurgence for art in order to establish a common world between the artist, audience and interactive art event. According to philosophical concepts of Merleau-Ponty, in the performance “Field”, performer is not the source and promoter of performance and all the body’s actions are not independent from the audience. He is exposed to embodiment, including looking, sensation and movement, and also the expression and bodily activity of audience. Interactive event is the common world of performer and audience, in which they are exposed to each other’s perception, and influenced by each other’s actions. In this performance, Merleau-Ponty’s concepts of expression are frequently manifested prior to any thought and reasoning, which is because of the physical proximity of performer and audience. درک مرلوپونتی از هنر با دیدگاه پدیدارشناسانه او از ادراک گره خورده است. به زعم وی مسالۀ مهم در هنر، پرسش دربارۀ زیبایی نیست، بلکه پرسش دربارۀ ادراک و بیان است. مرلوپونتی با تمرکز بر هنر در پی توصیف ارتباط هنرمند با اشیا و جهانی است که به تصویر می کشد. به عبارتی او رابطۀ هنرمند با اثر هنری را مد نظر قرار می دهد. اما با این حال در این پژوهش ما بدنبال وجه دیگری از رابطه هستیم. هدف ما در اینجا، توصیف ارتباط متقابل کار هنری و مخاطب هنر است. با این هدف بجای پرداختن به نظرات مستقیم او در مورد هنر، بازگشتی به طرح فلسفیِ مرلوپونتی خواهیم داشت. در قدم نخست ، در این مقاله، به شیوۀ توصیفی- تحلیلی به مفاهیم اساسی فلسفۀ مرلوپونتی می پردازیم و سپس از این مفاهیم به منظور توصیف رابطۀ مخاطب با رویداد هنر تعاملی بطور کلی، و توصیف تداخل و در هم تنیدگی بدنی اجراگر با مخاطب در پرفورمنس تعاملی بطور خاص، استفاده می کنیم. در خاتمه با اهتمام به داده های پژوهش و تحلیل آن در حوزۀ هنر تعاملی، نگاهی به پرفورمنس "کشت زار" خواهیم داشت و اهمیت وجه بدنمندی اجراگر و مخاطب را در جریان یافتن رویداد اجرا و تعامل بین آنها تحلیل می کنیم. این موضوع از آن جهت حائز اهمیت است که هنر تعاملی با وجود بسط و گسترش آن در دنیای هنر معاصر از مبانی نظری و فلسفی بی بهره مانده است. بکارگیری دیدگاه فلسفی مرلوپونتی در متن هنر، یک امکان است برای رهاسازی کار هنری از تعاریف و محدودیت ها، و نیز گذر از دوگانه انگاری بیرون/ درون ، هنرمند/ مخاطب، ... در هنر است. تعامل مخاطب با کار هنری، تجدید حیاتی برای هنر در جهت برپایی جهانی مشترک و تعامل بین رویداد هنر و مخاطب هنر است.
شبیه سازی عددی تغییرات فشار و سرعت جریان گازهای آلاینده دامداریها در بستر بیوفیلتر
2018
این پژوهش با هدف دستیابی به مقادیر تغییرات فشار استاتیکی، دینامیکی و سرعت جریان گاز برای سه سطح مقطع مختلف بیوفیلترها صورت گرفته است. عاملهای مورد مطالعه شامل دبی جریان گاز، سطح مقطعهای مورد مطالعه (ذوزنقه، مربعی و دایره)، موقعیت عمودی (خط مرکز بستر، خط جلو و خط عقب) در چهار محدوده ارتفاعی از کف بستر بیوفیلتر (بخش اول0 تا 75/16 سانتیمتر، بخش دوم 75/16 تا25/29سانتیمتر، بخش سوم 25/29 تا75/41 سانتیمتر و بخش چهارم 75/41 تا 5/58 سانتیمتر ) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مربوط به مطالعهی فشار و سرعت در سه سطح مقطع بیانگر کمترین مقدار میانگین فشار دینامیکی و استاتیکی در مقطع مربعی بود و میانگین سرعت به دلیل نبود گوشه حاده در مقطع دایره بیشتر بود. تغییرات فشار در محدودههای مختلف بستر بیوفیلتر روند کاهشی را نشان داد، به نحوی که مقدار میانگین افت فشار دینامیکی و افت فشار استاتیکی در این محدودهها به ترتیب برابر 9/87 و 4/44 درصد بدست آمد. این در حالی است که مقدار فشار دینامیکی در مقطع دایرهای بیشتر بود. در خط مرکز مقدار فشار دینامیکی بیشتر از سایر موقعیتها تحت مطالعه بود، به نحوی که ...